همستر بردیا گم می شود و او مطمئن است پیرزن همسایه یک جادوگر استو همه چیز زیر سر اوست.نکند آلبرت را دزدیده باشد تا باهاش سوپ همستر درست کند؟ نکند او همدست هیولای نامرئی باشد؟بردیا شنل تشتکی اش را می پوشد و سوار بر آسانسور هزار طبقه می رود زیر زمین.اما آیا می تواند از پس گولاخهای آدمخوار و وحشی بربیاید؟
لینک های مفید
- راهنمای خرید
- سوالات متداول
- درباره ما
- فروشگاه اینترنتی
- پدیدآورندگان
- نمایندگیها
- اخبار
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.